وای!!!! چه زود داری دندون دار میشی پسملی
در پی حادثه تلخ که اتفاق افتاد مامان فهمید که شما داری دندون در میاری!!!!!!! شوهر عمه بتول ٩ خرداد تصادف کرد و فوت کرد، بعد از مراسم هفت آقا مظفر که از بم برگشتیم مامان فاطمه قرار شد چند روزی بیشتر پیش عمه بمونه، ٣ روزی رو هم مامان جمیله اومد خونمون پیش شما و چون تازه از مکه اومده بودن با بابا حاجی رفتن ندوشن، این شد که شما رو مجبور شدم بذارم مهد،روز اول که بردمت مهد(یکشنبه، ٢١ خرداد مهد شاپرکها) تا خاله شکوفه بغلت کرد گفت وای این پسر داره دندون در میاره خوب که نگاه کردیم دیدیم ٢تا دندونای جلوت پایین سر زده، پسری شما تازه آخر ٤ ماهگی هستی و خیلی زود داری دندون در میاری !! ماشا... تو همه چی عجله داری از ٣ ماهگی داری غلت میزنی و تلاش میکنی سینه خیز بری تا الان خیلی پیشرفت کردی اما هنوز موفق نشدی
گل پسر ٤شنبه ٢٤ خرداد واکسن ٤ماهگیتو زدی، قدتم خیلی خوب رشد کرده بود اما وزنت نه خودت که میدونی چرا!!!! دو هفته ای بود که میخواستی دیگه شیر مامانی رو نخوری اما تحمل گریه های جنابعالی و اتفاق تلخی که پیش اومد سبب شد من چند روزی کامل پیشت باشم و اینم باعث شد که شما دوباره ایشی بخوری.